-
کسی که سهم تو باشد ...
دوشنبه 8 فروردینماه سال 1390 12:47
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد؟ خبر به دورترین نقطهی جهان برسد ، نخواست او به منِ خسته بیگمان برسد ... شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت ، کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد ...!؟ چه میکنی اگر او را که خواستی یک عمر ، به راحتی کسی از راه ناگهان برسد ... رها کنی، برود، از دلت جدا باشد ! به آنکه دوستترش داشته ......
-
بی بهونه ...
سهشنبه 5 بهمنماه سال 1389 22:27
گفتی تمومه شب و فکر تو بودم ، طاقت دوری نداره وجودم ... گفتی اصلا به چشهام خواب نمیاد ، غیر تو هیچکس و دیگه نمی خواد ... گفتی سهم من از این دنیا تو یی ، زندگی بی تو میشه پوچ و تهی ... بی بهونه زدی زیره اون همه قولی که دادی ، حالا چی مونده برام ...؟! دیده پنهونیه کارهات ، که فریب بود همه حرفهات ، دیگه پیشت نمیام ......
-
اون دور دورا ...
چهارشنبه 22 دیماه سال 1389 20:58
قبل رفتن مثل اشکهات از چشهات افتادم انگار ، اما طاقت نیاوردی واسه ی خدانگهدار ... ناچارم منم مثل تو ، انگار این قسمت نمی خواد ... اینو قول بده عزیزم منو هرگز نبر از یاد ... دست تو از دستم آروم، قبل رفتن جدا کردی ، اینو باورم نمیشه که قراره بر نگردی دور شدی ازم گذشتی بی خداحافظ و ساده ، اشکهای من روی گونم میباریدن بی...
-
رگِ خشکیده ی شهر ...
یکشنبه 5 دیماه سال 1389 22:33
کوچه وقتی که نباشی ، رگه خشکیده ی شهره ... ماه تو گوشه خونه گفته ، دیگه با پنجره قهره ... سقف دل بستگی بی تو ، واسه من سایه نداره ... دلم از روزی که رفتی ، دیگه همسایه نداره ... تو پی کدوم ستاره پشت ابرها خونه کردی ...؟! رفتی و چیزی نگفتی ، گریه رو بهونه کردی ... من سوال ساده ی تو ، تو جواب مشکل من ...!! رد پای رفتن...
-
قایق شکسته ...
شنبه 6 آذرماه سال 1389 23:06
یه قایق شکسته بودم توی رودخونه شناور ، یه مسافره غریبه که نداره یارو یاور ... ضربه های موج وحشی روی قلب چوبی من ، نتونست حتی یه ذره کم کنه از خوبی من ... از خوبی من ... تا یه روز صدای پاتو روی قامتم شنیدم ، اون روز واسه اولین بار مزه ی عشق و چشیدم ... مخمل دستهای گرمت مرحم دستهای من شد ، صدای پاک و زلالت همدم شبهای من...
-
خداحافظیِ تلخ ...
دوشنبه 17 آبانماه سال 1389 22:33
قسمتم نشد که آخر ، تو رو از همه بگیرم ، واسه عشق تو بمونم واسه عشق تو بمیرم ... قسمتم نشد که حتی با غمت همخونه باشم ، بی تو خم شدم شکستم نتونستم دیگه پاشم ... یه خداحافظی تلخ یادگارم از تو اینه ، یه عالم حرف نگفته سهم من از تو همینه ... تو که رفتی من شکستم ، این تموم ماجرا بود ، قسمتم از تو و عشقت غم گنگ یک نگاه بود...
-
فکر چشمهات
شنبه 3 مهرماه سال 1389 20:57
من فکر چشمهای تو ام ، تو بی خیال قلب من ... با من بمون تنها نرو ، قید همه چی رو نزن ... دیگه فکر نمی کنم ، که یه روزی برمی گردی ، به چه قیمتی منو ، به خودت وابسته کرد ی؟؟!! انقدر غم ام زیاده که دارم میسوزم اینجا ... ولی تو خیالتم نیست که دارم میمیرم اینجا ...
-
میلاد
جمعه 19 شهریورماه سال 1389 15:20
برای روز میلاد تنِ من ، نمی خوام پبرهن شادی بپوشی ... به رسمِ عادت دیرینه حتی ، برایم جام سر مستی بنوشی ... برای روز میلادم اگر تو ، به فکر هدیه ای ارزنده هستی ، منو با خود ببر تا اوج خواستن بگو با من ، که با من زنده هستی ... که من بی تو نه آغازم نه پایانم ، تو یی آغاز روز بودن من ... نزار پایان این احساس شیرینم، بشه...
-
عاشق تر از من چه کسی ...؟
شنبه 6 شهریورماه سال 1389 21:23
بهتر از من چه کسی ...؟! عاشق تر از من چه کسی ...؟! واسه ی عشق تو دیوونه تر از من چه کسی ... اگه قربونی می خواستی بهتر از من چه کسی واسه پیش مرگ تو آماده تر از من چه کسی ... تو اگه چشمه بودی تشنه تر از من چه کسی واسه دلداری دادن خسته تر از من چه کسی ... بهتر از من چه کسی ...؟! عاشق تر از من چه کسی ...؟! همه راه ها رو...
-
به تو گفتم ، نگفتم ؟!!
یکشنبه 31 مردادماه سال 1389 14:04
به تو گفتم منو عاشق نکن ، دیوونه می شم منو از خونه آرواره نکن ، بی خونه میشم ... به تو گفتم ، نگفتم ؟!! خطر کردی نترسیدی منو دلداده کردی ، تو کردی هر چه با این ساکت افتاده کردی ، دیگه از کوچه ی من راه برگشتی نداری ، منم دوست و منم دشمن کسی جز من نداری ... به تو گفت ، نگفتم ؟!! نگفتم دل من بی اعتباره ، اگه عاشق بشه...
-
بمون ...
شنبه 23 مردادماه سال 1389 16:02
کاشکی تو رو سرنوشت ازم نگیره ، می ترسه دلم ، بعد رفتنت بمیره ... اگه خاطره ها یادم میارن تو رو ، لااقل از تو خاطره هام نرو ... کی مثل من واسه تو ، قلب شکسته اش میزنه ؟؟! آخه کی واسه تو مثل منه ؟؟؟ بمون ... دل من فقط به بودنت خوشه ، منو فکر رفتن تو می کشه ، لحظه هام تباهه بی تو ، زندگیم سیاهه بی تو نمی تونم ... بمون ...
-
فرق من و تو اینه ...
جمعه 22 مردادماه سال 1389 21:22
خوب به خودت نگاه گن ، ببین چی داری از من !! جز این که صد تا دنیا ، فاصله داری از من ... فاصله مون یه دنیاست ، پس انتها نداره ما مال هم نمی شیم ، تو روز و من ستاره ... نه قلب تو بند منه ، نه فکرمی همیشه بیا به هم دروغ نگیم ، اینجوری حل نمیشه ... مهم نبود از اول که آخرش چی میشه نگفته ها زیاده ، اما این آخریشه ... هر کی...
-
دروغه ...
چهارشنبه 20 مردادماه سال 1389 02:23
همه می گن که تو رفتی ، همه می گن تو نیستی ، همه می گن که دوباره ، دل تنگمو شکستی ... دروغه ...! چه جوری دلت می اومد منو اینجوری ببینی ؟!! با ستاره ها چه نزدیک ، منو تو دوری ببینی ! همه گفتن که تو رفتی ، ولی گفتم که دروغه ... ! همه می گن که عجیبه اگه منتظر بمونم ، همه حرفهاشون دروغه ، تا آبد اینجا می مونم ... بی تو و...
-
تو رو دوست دارم و ای کاش ...
سهشنبه 12 مردادماه سال 1389 22:45
تن رود همهمه ی آب ، من پر از وسوسه ی خواب ، واسه رویای رسیدن ، منه بی حوصله بی تاب ... میونه باور و تردید ، میونه عشق و معمّا ، با تو هر نفس غنیمت ، با تو هر لحظه یه دنیا ... با تو پر شور و نشاطم ، تو هیاهوی نگاهتم ، تو یه آواز قشنگی ، من تو آهنگ صداتم ... مثل خنده رو لبهاتم ، مثل اشک رو گونه هاتم ، تو رو می بوسم و...
-
غم دلمو شکسته ...
یکشنبه 3 مردادماه سال 1389 23:18
شبهای رفتن تو ، شبهای بی ستاره است ... ببین که خاطراتم ، بی تو چه پاره پاره است ...! با هر نفس تو سینه ، بغض تو تو گلومه با هرکی هرجا باشم ، عکس تو رو برومه ... آخ که چقدر تنگ دلم ، برای اون شبهامون ، کاشکی که اون عشق بشینه دوباره تو دلهامون ... چی میشه برگردی بازم به روزهای گذشته ، هوای پاییزی چرا تو عشق ما نشسته ......
-
هوای تو ...
پنجشنبه 31 تیرماه سال 1389 17:06
آخرش رفتی و من تنها شدم ، یه غروب سرد بی فردا شدم ، یه روزی از غصه ی تو پیر میشم ، رفتی و جای تو خالیه پیشم ... آخرش نموندی و خاطره موند ، رفتی و رفتن تو دلو سوزوند ، ولی من سپردمت به آسمون ، دست اون شاهد عشق پاکمون ... نیستی من بهونه گیره کی بشم ؟؟! رفتی دستهامو رو عکست می کشم ، آخر شمارش روز شبها ، کی میشه بیاد...
-
دعای عهد
چهارشنبه 30 تیرماه سال 1389 17:46
دانلود دعای عهد
-
How is this love
یکشنبه 27 تیرماه سال 1389 00:21
این چه عشقیست ؟ چه عشقیست ، که در دل دارم...؟! من از این عشق ، از این عشق ، چه حاصل دارم ...؟! می گریزی ز منو ، در طلبت ، باز هم ، باز هم ، کوشش باطل دارم ... باز لبهای عطش کرده ی من ، عشق سوزان تو را می جوید ... می تپد قلبم و با هر تپشی ، قصه ی عشق تو را می گوید ... بخت اگر از تو جدایم کرده ، می گشایم گره از بخت ، چه...
-
بزار اسمت رو ببوسم ...
چهارشنبه 23 تیرماه سال 1389 23:44
بزار امشب تو خیالم ، فکر کنم دنیا رو دارم ، فکر کنم واسه یه لحظه ، سر رو شونه هات می زارم ... بزار امشب تو خیالم ، فکر کنم دستهاتو دارم ، واسه یک بار توی عمرم ، پیش دنیا کم نیارم ... راضی ام حتی تو رویا ، دست گرمتو بگیرم ... تو نگاه کنی تو چشمهام ، من برای تو بمیرم ... می دونم خواب و خیاله ، می دونم که داری میری ......
-
دل من مرد واسه چشمهات ...
شنبه 19 تیرماه سال 1389 22:01
دل من مرد واسه چشمات ، تو ندیدی ... روی احساس دل من خط کشیدی ... حالا برگشتی پشیمونی و دلتنگ ، آخه چی دارم بگم من ...؟! دیر رسیدی .... یکی اومد ، که تو رو از خاطرم برد ... تو و عشق و خاطراتت واسه من مرد ... من فراموش شده بودم واست اما ، یکی اومد که منو به یادم آورد ... من نه می تونم ، نه می خوام و ، نه میشه ... بین ما...
-
بهانه
سهشنبه 15 تیرماه سال 1389 17:30
ای تو بهانه واسه موندن ، ای نهایت رسیدن ، ای تو خود لحظه بودن ، تو طلوع صبح خورشید و دمیدن ... ای همه خوبی ، همه پاکی ، تو کلام آخر من ، ای تو پر از وسوسه عشق ، تو شدی تمامی زندگی من ... اسم تو هر چی که میگم ، همه تکرار تو حرفهای دل من ... چشم تو هر جا که میرم ، جاری تو چشمهای منتظر من ... ای تو بهانه واسه موندن ، ای...
-
قرار نبود ...
چهارشنبه 9 تیرماه سال 1389 23:35
قرار نبود تنها بری ، قرار نبود جدا بشی ، قرار نبود یه خواب خوش ، تو این همه رویا بشی ... به حد کافی دل من تو بهت این حادثه مرد ، به امیدت سر می کرد ، که از تو هم صاعقه خورد ... قرار نبود تو این قفس بمونم چشم انتظار بری با عشق خودت ، من بی خبر از این قرار ... قرار نبود این عشق پاک به دست تو بشه هلاک تو باشی سهم آسمون ،...
-
تو ...!
دوشنبه 7 تیرماه سال 1389 17:15
چه کردم با دل تو که اینجور نگرونی ؟؟؟ گناهی نکردم امّا منو اینجور می سوزونی ... نمی دونم که چه جوری خیال کنم تو رو ندارم آخه تو سنگ صبوری ، بی تو من دوام نمیارم ... واسم سخته جدایی ، بی تو دنیایی ندارم زندگیم تیره و تاره ، بی تو فردایی ندارم بی تو همدمی ندارم ؛ اصلاً بی تو موندن کار من نیست ...! کاش بدونی که به جز تو...
-
پنجره
پنجشنبه 3 تیرماه سال 1389 11:33
باز کن پنجره را ، و به مهتاب بگو صفحه ی ذهن کبوتر آبیست خواب گل مهتابیست ای نهایت در تو ، ابدیت در تو ، ای همیشه با من ، تا همیشه بودن ... باز کن چشمت را ، تا که گل باز شود ، قصّه ی زندگی آغاز شود ...، تا که از پنجره ی چشمانت ، عشق آغاز شود ، تا دلم باز شود ... تا دلم باز شود ... دلم اینجا تنگ است ، دلم اینجا سرد است...
-
کوچه به کوچه
یکشنبه 30 خردادماه سال 1389 23:54
کوچه به کوچه دنبال نگاتم دنبال جای پای آشناتم سر میزارم به دیوار غریبی ، منتظر شنیدن صداتم ... زلال چشمت ، چشمه ی شرابه نگاه پاکت ، همیشه نیازم دست قشنگت تکیه گاه عشقه اگه نبودی به کی دل میدادم ...!؟ گیسوی تو سایه ی زندگیمه قبله ام رو من زیر پاهات میزارم باغ گل و ترانه معنی نداشت اگه نبودی به کی دل می دادم ...!؟
-
لیلة الرغائب
جمعه 28 خردادماه سال 1389 00:35
امشب شب آرزو هاست چقدر خوبه که بهترین آرزو ها رو داشته باشید ... مثل ویکتور هوگو ... اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی ، و اگر هستی ، کسی هم به تو عشق بورزد ... و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد ، و پس از تنهائیت ، نفرت از کسی نیابی... آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد ، بدانی چگونه به دور از...
-
چگونه ...؟!
پنجشنبه 27 خردادماه سال 1389 11:01
تو دیوونه رفتی یه شب بی نشونه تو خواستی که قلبم پریشون بمونه واست گریه ی من دیگه بی امونه دل از درد عشقت یه دریای خونه می خوام با تو باشم ... می خوام با تو باشم هنوز عاشقونه ... ولی نازنینم ، چگونه ... چگونه ؟ می خواستم بگم من که عاشقترینم تو فرصت ندادی تو فرصت ندادی ... حقیقت چه تلخه ، چه تلخ شکستن حقیقت همینه ، که...
-
انتظار
چهارشنبه 19 خردادماه سال 1389 15:57
دو تا چشمهام همه جا دنبال تو می گرده با نبودنت دلم با غصه ها سر کرده ... شب و روز در پی تو ، من همه جا را گشتم ... یکی گفت غصه نخور اون داره بر می گرده زندگی با عشق تو رنگ دیگه داشت برام ... رفتی و بدون تو تلخ شده روز و شبهام دل من با هیچکسی نمی تونست خو بگیره ... شب و روز منتظر و چشم برات مونده نگاهم کسی مثل تو نشد ،...
-
ازم نخواه ...
سهشنبه 18 خردادماه سال 1389 16:45
یه زخم کهنه روی بالم ، یه آسمون که چشم به راهم نیست ... به غیر واژه ی غریبی ، چیزی توی ترانه هام نیست ... حتی یه آینه پیش روم نیست ، که اسممو یادم بیاره .. تنهاترین مسافر شب ، تو خلوتم پا نمی زاره ... ازم نخواه با تو بمونم ، تو هیچی از من نمی دونی ... اگه بگم راز دلم رو ، تو هم کنارم نمی مونی ... تو هم کنارم نمی مونی...
-
سفر غریب ...
یکشنبه 9 خردادماه سال 1389 05:50
سفر غریبی داشتم توی اون چشم سیاهت سفری که برنگشتم گم شدم توی نگاهت ... یه دل ساده ی ساده ، کوله بار سفرم بود ... چشم تو مثل یه سایه، همه جا همسفرم بود ... من همون لحظه ی اول آخر راه و می دیدم تپش عشق و تو رگهات عاشقانه می شنیدم ... وای اگر همسفر ، بعد از این در سفر ، بی تو من تنها باشم ... !! تو شدی خون تو رگهام ، من...