قبل رفتن مثل اشکهات از چشهات افتادم انگار ،
اما طاقت نیاوردی واسه ی خدانگهدار ...
ناچارم منم مثل تو ،
انگار این قسمت نمی خواد ...
اینو قول بده عزیزم منو هرگز نبر از یاد ...
دست تو از دستم آروم، قبل رفتن جدا کردی ،
اینو باورم نمیشه که قراره بر نگردی
دور شدی ازم گذشتی بی خداحافظ و ساده ،
اشکهای من روی گونم میباریدن بی اراده ...
کوچه وقتی که نباشی ، رگه خشکیده ی شهره ...
ماه تو گوشه خونه گفته ، دیگه با پنجره قهره ...
سقف دل بستگی بی تو ، واسه من سایه نداره ...
دلم از روزی که رفتی ، دیگه همسایه نداره ...
تو پی کدوم ستاره پشت ابرها خونه کردی ...؟!
رفتی و چیزی نگفتی ، گریه رو بهونه کردی ...
من سوال ساده ی تو ، تو جواب مشکل من ...!!
رد پای رفتن تو توی صحرای دل من ...
وقتی آسمون شبهام زیر سایه ی چشاته ،
وقتی حتی این ترانه رنگ غربت صداته ،
نمی زارم این دوراهی سر راهه ما بشینه ...
نمی زارم این جدایی رنگ فردا رو ببینه ...
شب و با فانوس اشکت می برم به روشنایی ،
با تو میرسم دوباره به طلوع آشنای ،
میدونم هرجا که باشی ، دل تو اهل همین جاست ...
واسه ی من و تو اینجا ، اول و آخر دنیاست ...