تا کی بشینم منتظر تا خبری از تو بیاد ...؟
دل دیگه طاقت نداره ، این انتظارو نمی خواد ...
تا کی بگم بمون بمون تو این خیال نا تموم ؟
تا کی باید بهش بگم ، عمرشو پات کنه حروم ؟
تا کی باید گل بچینم ، بعد اونها رو پر پر کنم ؟
تا کی تو این بهت غریب این انتظارو سر کنم ؟
تا کی باید عاشق باشم ، عاشق اونکه دوره ازم ؟
تا کی باید خواب ببینم ، اما به رویام نرسم ...؟
بسه دیگه ... ،
بسه دیگه ...!!
به من بگو... ، به من بگو ، که وعده گاه مون کجاست؟ ،
به من بگو کدوم غزل رمز صدای بی صداست ... ؟
به من بگو کدوم شبه که میرسه به چشم تو ...؟!
ستارهی قشنگ من، به من بگو... ، به من بگو ... ،
تا کی شبهامو پس بدم تا تو رو پیدا بکنم ؟!
بیا بمون که من شبو پیش تو فردا بکنم ...
بسه دیگه ... ،
بسه دیگه ...!!
به من بگو... ، به من بگو ، که وعده گاه مون کجاست؟ ،
به من بگو کدوم غزل رمز صدای بی صداست ... ؟
ONLY FOR SHEYDA
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد؟
خبر به دورترین نقطهی جهان برسد ،
نخواست او به منِ خسته بیگمان برسد ...
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت ،
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد ...!؟
چه میکنی اگر او را که خواستی یک عمر ،
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد ...
رها کنی، برود، از دلت جدا باشد !
به آنکه دوستترش داشته ... ، به آن برسد !
رها کنی بروند و دو تا پرنده شوند،
خبر به دورترین نقطهی جهان برسد ...
گلایهای نکنی بغض خویش را بخوری ،
که هق هق تو مبادا به گوششان برسد ...
خدا کند که ... نه! نفرین نمیکنم که مباد ،
به او که عاشق او بودهام زیان برسد ...
خدا کند فقط این عشق از سرم برود ،
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد ...
دیوانه ی بی وفاییهایت LOVE.6967