چرا امروز هم مثلِ دیروز و فرداست ؟
این چه تقدیرِ سیاهیِ خدایا ... !؟
بزار این سوال و از خودت بپرسم ،
این تقاصِ چه گناهیه خدایا ... !؟
با توام آی روزگاری که گرفتی از دل ساده ی من دلخوشی هاشو،
فک کنم منو تو منبعد بی حسابیم ،
آی زمونه بیا بیخیال ما شو ...
چرا ابر سیاهِ بی کسی ، سایه هاش رو بخت تیره ی منه ...؟
چرا جز دلتنگی و دلواپسی ، در خونه امو کسی نمیزنه ...؟
نمیزنه ... ؟
این روز های بد بیاری که همیشه ، واسه من مثل یه شب تاریک و سرده ،
اگه یک روز هم بخواد بره از اینجا ، از همون راهی که رفته برمیگرده ...
دیگه هیچ چیزی ازم نمونده دنیا ، جز همین جونم که مونده کف دستت ...
این که چیزی نیست دیگه ته مونده هاشه ، همینم بگیرش از من ، نازِ شستت ...
چرا ابر سیاهِ بی کسی سایه هاش رو بخت تیره ی منه ...؟
چرا جز دلتنگی و دلواپسی ، در خونه امو کسی نمیزنه ...؟
نمیزنه ...؟
love.6967