عشقولانه....

به چشمانم آموختم که هر کس ارزش دیدن ندارد ...

عشقولانه....

به چشمانم آموختم که هر کس ارزش دیدن ندارد ...

قرار نبود ...

قرار نبود تنها بری ، 

 قرار نبود جدا بشی ، 

 قرار نبود یه خواب خوش ، 

 تو این همه رویا بشی ... 

به حد کافی دل من تو بهت این حادثه مرد ،  

به امیدت  سر می کرد ، که از تو هم صاعقه خورد ...  

قرار نبود تو این قفس بمونم چشم انتظار  

بری با عشق خودت ، من بی خبر از این قرار ...

قرار نبود این عشق پاک به دست تو بشه هلاک  

تو باشی سهم آسمون ، من اسیره  دست خاک ... 

   

  

 اغلب فکر می کنیم چون خیلی گرفتاریم به خدا نمی رسیم اما واقعیت این است که چون به خدا نمی رسیم گرفتاریم ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد