عشقولانه....

به چشمانم آموختم که هر کس ارزش دیدن ندارد ...

عشقولانه....

به چشمانم آموختم که هر کس ارزش دیدن ندارد ...

امروز ۲۵ آبان ۹۱

امروز دوباره دلم شکست....

از همان جای قبلی....

کاش می شد آخر اسمت نقطه گذاشت تا دیگر شروع نشوی.....

کاش می شد فریاد بزنم پایان....

دلم خیلی گرفته.....

اینجا نمی توان به کسی نزدیک شد

آدم ها از دور دوست داشتنی ترند 

 

تحمل کن ...

دلِ تو رو می رنجونه ، دلتنگی  

داری با دلتنگی تنها ، میجنگی ،  

میدونم هر شب گریونی ، 

دیگه نمی تونی با این دوری به پای من بمونی ... 

تحمل کن یه روزی این دوری میمیره  

تو قلب من هیچکسی جاتو نمیگیره ... 

تحمل کن تموم میشه تموم دلخوری هامون  

یکم دیگه تحمل کن بمون ... 

 

میدونم چقدر از تنهایی بیزاری ،

مثل کابوسِ این روزهای تکراری ...  

میدونم هر شب گریونی ، 

دیگه نمی تونی با این دوری به پای من بمونی ...  

 

 

 

 

 

 

جای خالیت را نفس عمیق می کشم ، عطرت از تو باوفاتر است ...

منو بارون

سراغی از ما نگیری ، نپرسی که چه حالیم !
عیبی نداره میدونم ، باعث این جداییم ...
رفتم شاید که رفتنم فکرتو کمتر بکنه ،
نبودنم کناره تو حالتو بهتر بکنه ...
لج کردم با خودم آخه حست به من عالی نبود ،
احساس من فرق داشت با تو ، دوست داشتن خالی نبود ...
بازم دلم گرفته تو این نم نم بارون ،
چشام خیره به نور چراغ تو خیابون ...
خاطرات گذشته منو میکشه آروم،
چه حالی دارم امشب به یاده تو زیر باروون ...