عشقولانه....

به چشمانم آموختم که هر کس ارزش دیدن ندارد ...

عشقولانه....

به چشمانم آموختم که هر کس ارزش دیدن ندارد ...

نفرین ترین نفرین ...

الهی سقف آرزوت خراب بشه روی سرش
بیای ببینی که همه،حلقه زدن دوروبرش
الهی که مریض بشه پیغام بده که زودبیا
وقتی که اونجابرسی،بسته شه چشمای ترش
الهی که روزوصال،طوفان شه ازسمت شمال
هیچی ازاونروزنمونه،بجزگلای پرپرش
عمرت الهی کم نشه،اماپرازغصه باشه
زجرایی که به من دادی،خوب بکشی تاآخرش
الهی که یه روزخوش ازتوگلوت پایین نره
رسوای عالمت کنن اون چشای در به درش
قسم میخوردی بامنی،قسم میخوردی بخدا
خداالهی بزنه،توکمرت،توکمرش
من اهل نفرین نبودم،چه برسه که توباشی
بیادالهی خبرت،بیادالهی خبرش
یکی،دوتا،سه تاکه نیس،ازخیلیاش بیخبرم
هرچیزوکه نمیشه گفت،پس میکنم مختصرش
هرچی بدی کردی به من،الهی اون باتوکنه
ببینی دیگری به جات،رفته شده همسفرش
تویی که عاشقم بودی بری سراغ دیگری؟
واسه خدام فکرمیکنم مشکله قدری باورش
میخوام بدونم قدمن عاشقته،دوست داره؟
این که منوکردی رهامی ارزه به دردسرش
ماچه نکردیم واسه تو،کم به آب و آتیش زدیم؟
ای بی وفارفتی کجا،سراغ ازمابهترش؟
نامه روبه تونمیدم،میفرستمش واسه خدا
تاببینه چقدبده،بنده ازبد بدترش...  

 

 

بس که دیوار دلم کوتاه است هرکه از کوچه ی تنهایی من می گذرد به هوای هوس هم که شده سرکی می کشد و ... می گذرد!

 

 حلالت نمی کنم ... خدا خدا نیست اگه انتقام منو ازت نگیره ...  

 اگه یه روز یه جایی به مشکلی برخوردی بدون نفرین از طرف منه ... خودم میدونم که زود زود از کردت با من پشیمون میشی ولی دیگه زود دیر شده ... سپردمت به جدم  به اولادش ... 

نفرین به تو ، نفرین به عشق دروغت که هوس بود ... 

یه روز یه جایی وقتی نا امید شدی منو تلخ احساس می کنی ...  تلخِ تلخ ...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد