عشقولانه....

به چشمانم آموختم که هر کس ارزش دیدن ندارد ...

عشقولانه....

به چشمانم آموختم که هر کس ارزش دیدن ندارد ...

نامه عشقولانه

 نام آنکه آنقدر از مهر و عشقت در دلم انباشت که دیگر جای خالی باقی نمانده تا دیگری در آن جای بگیرد...

آنقدر از باران عشقت بر قلبم باراند که دیگر تا ابد تشنه هیچ بارانی نباشم...

پرده ای بر چشمانم کشید که از پشت آن تنها تورا میبینم ... و چشمانم را از آن تو کرد و به تو نیرو داد تا خانه عشقت را در قلبم بنا کنی... و تو آنگونه ساختی که دست هیچ اجنبی و نامحرمی قفل آن را نمی گشاید و زلزله بیگانه هیچ نگاهی آن را نمی لرزاند...

باور کن آنقدر عشق و محبتت در دلم ریشه دوانده که دیگر جایی برای گلهای هرزه باقی نمانده است... 

زندگی فقط با داشتن تو معنا پیدا خواهد کرد و من زیباترین زندگی را دارم...و و دوست داشتن فقط با تو معنا خواهد داشت ...و عشق چیزی است که من آنرا تنها از تو طلب خواهم کرد ...فقط از تو...

دوستت دارم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد